توردوفرانس، بزرگترین کارناوال سالانه فرانسویهاست و در کنار جشنواره کن، یکی از منابع تزریق شادی به این کشور 64میلیون نفری. هیچ خبرگزاریای وجود ندارد که سرد و بیاعتنا از کنار این رقابت بگذرد. برندگان توردوفرانس همیشه تیتر یک میشوند و پیروزیشان تا سال بعد افسانه میشود.
امسال اما توردو فرانس زیر سایه شوم دوپینگ یک گام به سمت نابودی رفت. هیچ سالی به اندازه سال2007 دوچرخهسوار دوپینگی به خودش ندیده بود و این رسوایی تا جایی پیش رفت که از حالا صحبت حذف دوچرخهسواری از مسابقات المپیک به میان آمده است.
اما تمام این خبرهای ناگوار نتوانست هیچ تغییری در فرانسویها برای هجوم به سمت این جشنواره ایجاد کند. باز هم جادهها پر بود از مردم مشتاقی که از رکاب زدن دوچرخهسواران احساس شادی میکردند و دوان دوان به دوچرخهسواران بطری آب میرساندند؛ مسابقاتی که با قهرمانی دراماتیک «کنتادور» اسپانیایی به پایان رسید؛ یعنی جوانترین فاتح توردوفرانس از سال93 به این طرف.
در سال93 طی یک رأیگیری عجیب از اروپاییها خواستند معروفترین نامهای موردنظرشان را انتخاب کنند. در این میان توردوفرانس بیست و سومین انتخاب اروپاییها بود.
انتخابی از میان همه چیز، از انجیل بگیرید تا مارک آدیداس و این به تنهایی اهمیت توردوفرانس را به نااهلان نشان میدهد.
یکی از قدیمیترین مسابقات تاریخ که به مدت 3 هفته، فرانسه را بند میآورد و مردمش را به پیکنیک اجباری میکشاند. معمولا 20 تا 22 تیم هر سال در این مسابقات شرکت میکنند که قدرترین و مهمترین تیمهای دنیا هستند و هر کدامشان گلچینی از بهترین رکابزنان زمانه را در اختیار دارند.
ممکن است هر سال تعداد تیمها در نوسان باشد اما قانون نانوشته توردوفرانس حکم میدهد که هر تیم باید حتما از 9 نفر تشکیل شده باشد، نه کمتر و نه بیشتر. این هم خب علتی دارد.
برای محاسبه امتیاز تیمی به جای گرفتن میانگین، مجموع امتیازات را حساب میکنند؛ روشی قدیمی که برخلاف عادت تجددخواهی فرانسوی هنوز مسئولین مسابقهها روی آن پافشاری میکنند. تنها راه شرکت در توردوفرانس، دعوت رسمی برگزارکنندگان است.
به این ترتیب حتی اگر شما بهترین دوچرخهسوار دنیا هم باشید، در صورتی که برگزارکنندگان با تیریپتان حال نکنند نمیتوانید دور فرانسه را بگردید. البته طرز دعوت از دوچرخهسواران اصلا به این هردمبیلی نیست و برگزارکنندگان، سعی میکنند هر سال بهترین دوچرخهسواران ممکن را به مسابقات بیاورند، چه با تیریپشان حال بکنند و چه نکنند.
این سربازها نمیمیرند
توردوفرانس 20 مسابقه مجزا دارد که پشت سر هم و بدون هیچ استراحتی به اجرا گذاشته میشود. در حقیقت، شرکتکنندگان باید در طول 3 هفته و با کمترین استراحت ممکن مسیر 3 تا 4 هزار کیلومتری دور فرانسه را طی کرده و فقط برای مسابقه روز آخر یک روز استراحت تشویقی بگیرند!
فرانسویها خودشان دوچرخهسواران را «سربازان همیشه زنده» صدا میزنند. البته چون به نظر انگلیسیها توردوفرانس مسابقه احمقانهای است، آنها برایش ضربالمثل ساختهاند و آن را مسخره میکنند. این مسابقات در 3 مرحله کاملا مختلف انجام میشود.
مرحله جادههای صاف (flat)، جادههای موجی شکل (undulating) و مرحله جهنمی کوهستان.
از سال75 تا به حال یک مرحله ویژه هم به مسابقه اضافه شده که به مرحله آخر معروف است. در این مرحله که در آخرین روز مسابقات انجام میشود، شرکتکنندگان روی سنگفرشهای میدان شانزهلیزه پاریس رکاب میزنند و آنقدر این کار را دامه میدهند تا مجموع مسافت طیشدهشان به چیزی حدود 150 تا 200 کیلومتر (بسته به توافق برگزارکنندگان) برسد.
غیر از همه اینها برگزارکنندگان برای اینکه شرکتکنندگان سالانه مسابقات به مسیرها و بالا و پایین و طرز چینششان عادت نکنند، یک کلک مرغابی دیگر هم زدهاند؛ آنها به طور متناوب (یک سال در میان) به صورت ساعتگرد و پاد ساعتگرد فرانسه را دور میزنند.
طلایی بپوش تا گرسنه نمانی
در توردوفرانس افراد هر تیم موظف هستند پیراهن همشکل بپوشند؛ رنگ این پیراهن هم حتما باید با رنگ ماشین پشتیبانشان یکی باشد. همین امر باعث میشود که توردوفرانس تبدیل به یک جعبه مدادرنگی فوقالعاده شود و زیباترین تصاویر ممکن را برای کانالهای تلویزیون به وجود آورد.
البته بخشی از این رنگها در توردوفرانس معنای دیگری هم دارند و به همین راحتی از کنار آنها نمیشود گذشت. قهرمانان درهر یک از مراحل سهگانه پیراهنی با رنگ خاص میپوشند تا از بقیه مجزا شوند به طور مثال، برنده مرحله سخت کوهستان (که علیرغم سختی فوقالعادهاش کمترین امتیاز ممکن را هم دارد) لباس سفید بر تن میکند.
همچنین برنده مرحله قبل هم لباس سبز بر تن میکند و اگر مثلا هم در کوهستان اول شده بود و هم در مرحله قبل باید لباس سفید را به اجبار انتخاب کرده و از لباس سبزش بگذرد. اما توی چشمترین و برای دوچرخه سواران خوشرنگترین لباس ممکن، پیراهن طلایی است که صدرنشین مسابقات آن دوره بر تن میکند و او را از همه دوروبریهایش جدا میسازد. فرانسویها در وصف این لباس میگویند: «اگر یک دوچرخهسوار فقط برای یک روز پیراهن طلایی را بر تنش کند، تا آخر عمرش حتی برای یک روز هم گرسنه نمیماند!»
خوشبختی در کنار جاده
برای ملت فرانسه، توردوفرانس به اندازه خروس و ایفل هیجانانگیز و الهامبخش است. وقتی که در اوایل قرن، مدیر ورزشی خلاق روزنامه ورزشی «lauto» تصمیم گرفت برای تبلیغ روزنامهاش یک مسابقه دوچرخهسواری برگزار کند، حتی فکرش را هم نمیکرد که این مسابقات اینقدر در دنیا مهم شود. از 64 میلیون جمعیت فرانسه چیزی در حدود 15 تا 20 میلیون نفر هنگام برگزاری مسابقات در کنار جادهها به تماشای دوچرخهسواران مینشینند و داد و قال به راه میاندازند.
در حقیقت، آنها در طول این مسابقات یک جورهایی مملکت را به صورت نیمه تعطیل در میآورند و با برپایی کارناوالهای شادی و زدن به دشت و صحرا یک سیزده بهدر 3 هفتهای را تجربه میکنند. فرانسویها اعتقاد دارند اگر بچههای کوچک بتوانند به دست دوچرخهسواران بطری آب برسانند، خوشبخت خواهند شد و پیرمردها اغلب دوست دارند همراه با عبور دوچرخهسواران آب بخورند تا عمرشان طولانیتر شود.
برگزارکنندگان تور، پس از عبور دوچرخهسواران از یک مسیر تا چند روز تزئینات راه را به هم نمیزنند تا مردم عادی هم بتوانند در آن رکاب زده و رکورد خود را با قهرمانانشان مقایسه کنند.
اما بدون شک، جذابترین تماشاگر هر ساله توردوفرانس «دیدیه شنفت» است که در کیلومتر پایانی هر مسیر با یک لباس شیطانی سرخ و چنگکی عجیب به دوچرخهسواران سلام میکند و به هوا میپرد. آقای شنفت به غیر از این تابلو بازیها برای اثبات علاقه دیوانهوارش به توردوفرانس، بزرگترین دوچرخه جهان را هم برای خودش ساخته تا عشق توردوفرانس، گینس را هم بلرزاند.
قهرمان مشکوک
خیلی زور دارد که با اخراج نفر اول که تا اواخر تور پیراهن زرد را دارد، نفر اول شوی. خیلی زور دارد یکی دیگر به خاطر مثبت اعلامشدن آزمایش دوپینگش از ادامه حضور در تور محروم میشود تا تو نفر اول شوی آیا واقعا این عنوان اولی ارزش دارد؟
آیا واقعا «آلبرتو کنتادور» میتواند بگوید قهرمان توردوفرانس شده؟ شاید از دیدگاه ماتریالیستی بتوان او را قهرمان دانست اما از لحاظ دیدگاه قهرمانانه نه.
او برای رکابهایی که زد خیلی زجر نکشید تا شیرینی این پیروزی برایش آنقدرها خوشطعم نباشد. پیراهن زرد کونتادور آغشته به بوی رسوایی و دوپینگ است. وقتی شبکههای ARD و ZDF آلمان پخش مستقیم این بازیها را کنسل کردند که دیگر نمیشود اسم این تور را، تور شایستهها گذاشت.
کونتادور با 26 سال سن نشان داد لقب «حسابدار» برازندهاش است. او حسابگرانه قهرمان توری شد که همه حاشیههایش را دوپینگ تشکیل میدادند. او هیچوقت دوپینگش مثبت اعلام نشده اما جزو پرونده ایمفیانو فوئنتس است؛ پزشکی که پرونده «لوموند» نابودش کرد و حالا کم کم دارد همه را با خود به قعر چاه میکشد.
کونتادور زیر برگهای را امضا کرده که جمله کلیدیاش این است: «من در پرونده پوئرتا یا هر پرونده دوپینگ دیگر نقشی نداشتهام». اما بدون شک، کونتادور و قهرمانیاش بوی دوپینگ میدهد. تور امسال تور رسواییها بود و کونتادور قهرمان این رسواییها.
قهرمانی امسال تور نه متعلق به او بود، نه راسموسن اخراجی و وینوکوروف دوپینگی؛ قهرمانی امسال توردوفرانس متعلق به مردم فرانسه است که هنوز ارزش تور را حفظ کردهاند؛ ارزش تور به تماشاگرانش است.
این لانس پاک!
وقتی برای هفتمین سال پیاپی از «طاق نصرت» پاریس رد شد و به خط پایان رسید تا عدد 7 را با انگشتانش نشان دهد، میشد تولد یک اسطوره را جشن گرفت؛ اسطورهای آمریکایی که در فرانسه هم محبوبیتی ویژه داشت.
لانس آرمسترانگ 7 سال در توردوفرانس درخشید تا به همه دنیا نشان دهد بیخود بهترین رکابزن تاریخ تور لقب نگرفته است. با او دنبال کردن تور، حسی غریب داشت؛ حسی که شاید فقط لانس بزرگ به آدم میدهد. ادعای روزنامه «اکیپ» مبنی بر دوپینگ مرد آمریکایی هم هیچوقت ثابت نشد تا سلطان توردوفرانس بدون هیچ لکهای در کارنامهاش با پدالهای دوچرخه خداحافظی کند.
تور با او قداستی داشت که این روزها همه از تماشاچیان معمولی تا برگزارکنندگان تور و رؤسای فدراسیون بینالمللی دوچرخهسواری، تمنای بازگشت دوبارهاش را داشته باشند.
لانس با سبک خاص، تواناییهای بدنی، رهبری عالی و قدرت بینظیرش سالها در تور، شرافتمندانه زندگی کرد و هیچکس نتوانست پاکی او را زیر سؤال ببرد. حتی زمزمههایی مبنی بر تلاشهای او برای رسیدن به فرمانداری تگزاس هم به گوش میرسد اما برای مردی که سرطان را شکست داد و نماد توردوفرانس شد تا لقب «Mellow Johny» (جانی آرام) – برگرفته از کلمه فرانسوی «Mallot jauene» به معنی پیراهن زرد – برازندهاش باشد، رسیدن به فرمانداری تگزاس کار چندان سختی نیست.
بنیاد مبارزه با سرطان آرمسترانگ با دستبندهایی که نوشتهای چون «Lirestrong» روی آنها حک شده بود، بیش از 60میلیون دلار به نفع سرطانیها جمع کرد تا صلحطلبیهای او بیش از پیش به چشم آید.
«آقای توردو فرانس» خود به عنوان یک سرطانی احیا شده بیش از هر فرد دیگری در ایجاد انگیزه برای مردم موفق بود و شاید بتوان موفقیت زیادش را به همین مسئله ارتباط داد.
او هیچوقت در طول مدت 7 سال حضورش در تور و با وجودی که بیش از هر دوچرخهسوار دیگری در تاریخ تحت آزمایش قرار گرفت، دوپینگی از کار در نیامد تا در بلبشوی این روزهای بزرگترین مسابقات دوچرخهسواری دنیا صداقت او بیش از همیشه نمایان شود.
در دورانی که همه از رسوایی در تور مینالند، بازگشت او گرچه رؤیایی بعید است اما رؤیاپردازی هیچوقت جرم نبوده؛ رؤیای توری پاک با سلطان بیگفتوگویش.